Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-05@21:59:35 GMT

ماجرای اصحاب سبت و علت مسخ شدن بنی اسرائیل چه بود؟

تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۰۲۵۵۷

ماجرای اصحاب سبت و علت مسخ شدن بنی اسرائیل چه بود؟

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: قرآن کریم سرشار از قصص و گزارش‌های تاریخی مربوط به امّت‌های پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. قصص قرآنی از نظر محتوا و هدف، شامل همه حکمت‌های نزول قرآن می‌شود و در این راه شیوه‌ای کارآمد است. از این رو قرآن داستان را برای اثبات وحی و نبوت، یگانگی خدا، هم ریشه بودن ادیان آسمانی و نیز برای بیم و نوید، نشان دادن نمودهای قدرت الهی، سرانجام نیک و بدی، صبر یا ناشکیبایی، سپاسگزاری یا سرکشی و دیگر اهداف رسالی، تربیتی و یا سنت‌های تاریخی و اجتماعی به کار می‌برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قرآن با داستان روشن می‌کند که شیوه دعوت انبیا و ابزارهای به کار رفته در این راه همسان بوده است و امتها در برابر آنها به یک گونه واکنش نشان داده‌اند و پیش برنده‌ها و بازدارنده‌های گسترش دین، همانند بوده‌اند. قرآن در موارد گوناگونی بر این حقیقت تأکید داشته و به اشتراک پیامبران در موضوعات فراوانی اشاره کرده است. آنچه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۶/۰۳/۰۷ مطابق با هجدهم محرم ۱۴۳۸ ایراد کرده‌اند:

یکی از داستان‌هایی که قرآن کریم به صورت مکرر از آن یاد کرده است، داستان اصحاب سبت است که در قرآن پنج مرتبه به آن اشاره شده است. این داستان جریان مفصلی دارد که به اجمال به آن می‌پردازیم. یکی از سنت‌هایی که در میان بنی‌اسرائیل رایج و البته مستند به امر الهی بود، تعطیلی روز شنبه بود. هم‌اکنون نیز یهودی‌ها در تمام دنیا روز شنبه را تعطیل می‌کنند و بعضی از کارها را در آن روز حرام می‌دانند؛ مثلاً گوسفند سر نمی‌برند و خرید و فروش نمی‌کنند. روز شنبه نزد یهودیان تعطیل مطلق است و باید به معبدشان بروند و به عبادت بپردازند. البته خداوند برای یهودی‌ها احکام سختی قرار داده بود. بعضی از احکام آن‌ها از همان ابتدای تشریع سخت‌تر از دیگر ادیان بود، و در ادامه نیز احکام سخت دیگری به عنوان عقوبت برای آن‌ها واجب شد. این نص قرآن است که می‌فرماید: فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُم ْ؛[۱] در ابتدا طیباتی برای آن‌ها حلال بود، ولی خداوند به عقوبت گناهان و ظلم‌هایی که مرتکب شدند، چیزهایی را بر آن‌ها حرام کرد. ولی اصولاً احکام تورات نیز سخت بود و از این‌روست که در آیاتی که درباره پیغمبران بعدی است، خطاب به آن‌ها می‌فرماید: وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُم ْ؛[۲] پیغمبران بعدی، به‌خصوص پیغمبر اسلام به مردم می‌گفتند: ما آمده‌ایم که بعضی از چیزهایی را که برای شما حرام شده بود، تجویز کنیم. در شریعت اسلام خیلی چیزهای حلال وجود دارد که در شریعت یهود حرام است.

از جمله کارهایی که برای یهودیان حرام بود، کار کردن در روز شنبه و از جمله صید ماهی در این روز بود. واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ ؛[۳] صید ماهی در روز شنبه حرام بود و گروهی از بنی‌اسرائیل بودند که محل سکونت‌شان مشرف به دریا بود. آن‌ها غذایشان عمدتاً ماهی بود و زندگی‌شان از راه صید ماهی می‌گذشت. خداوند می‌فرماید: روز شنبه ماهی‌ها دسته‌دسته نزدیک ساحل می‌آمدند؛ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً، اما روزهای دیگر نمی‌آمدند؛ وَیَوْمَ لاَ یَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ. این مسئله برای آن‌ها خیلی گران آمد. بالاخره وضع اقتصادشان به هم می‌خورد، و از خصوصیات قوم یهود دلبستگی شدید به مال و اقتصاد بود. هم‌اکنون نیز در همه دنیا یهودی‌ها به علاقه‌مندی به پول و فعالیت‌های اقتصادی شناخته‌شده هستند.

عده‌ای از مردم چاره‌اندیشی کردند و فکرشان به اینجا رسید که گودال‌هایی اطراف دریا و نهرهای آب بکنند و روزهای شنبه آب را به طرف این گودال‌ها باز کنند. وقتی ماهی‌ها همراه آب به این گودال‌ها آمدند جلوی آن را ببندند، و روز یک‌شنبه آن‌ها را صید کنند. به این وسیله هم منافع اقتصادی‌شان تأمین می‌شد و هم به خیال خودشان خلاف دستورات خدا عمل نکرده بودند! روز شنبه که ماهی صید نکرده بودند بلکه فقط جلوی گودال را باز و بسته کرده بودند! کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ؛ در این‌جا قرآن اشاره دارد که این‌که ماهی‌ها روز شنبه کنار دریا می‌آمدند و روزهای دیگر نمی‌آمدند، آزمایشی الهی بود، و علت این‌که خداوند این آزمایش سخت را برای آن‌ها گذاشت این بود که اهل فسق و فجور بودند و برای نافرمانی خدا به دنبال بهانه می‌گشتند. تا بالاخره این بهانه را هم پیدا کردند و روز شنبه ماهی‌ها را به گودال‌ها می‌فرستاند و آب را می‌بستند تا روز یکشنبه آن‌ها را صید کنند.

عده‌ای به این کار مشغول شدند، اما گروهی از این قوم، به موعظه اینان پرداختند و گفتند: با احکام خدا بازی نکنید و این کار را نکنید! خداوند فرموده است شنبه صید نکنید! این کار را رها کنید! این کار موجب عقوبت خداوند می‌شود. از سوی دیگر دسته سومی موعظه‌گران را ملامت می‌کردند و می‌گفتند: شما به این‌ها چه کار دارید؟! چرا با این‌ها سروکله می‌زنید؛ این‌ها که به حرف شما گوش نمی‌دهند. این‌ها را رها کنید! شما خودتان صید نکنید، به این‌ها هم کار نداشته باشید، بگذارید کار خودشان را بکنند! آن‌هایی که موعظه می‌کردند، گفتند: مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ؛ اولاً ما این کار را می‌کنیم تا پیش خدا عذر داشته باشیم و به وظیفه خودمان عمل کرده باشیم. وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ؛ ثانیاً شاید در بین آن‌ها نیز کسی پیدا بشود که تحت تأثیر موعظه ما قرار بگیرد و دست از این کارش بردارد. فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ ؛[۴] نتیجه این‌که خداوند عذابی بر این قوم نازل کرد و صیدکنندگان و کسانی‌که موعظه‌گران را نهی می‌کردند معذب شدند. فقط موعظه‌گران، همان کسانی که نهی از منکر می‌کردند نجات پیدا کردند. در آیات دیگر آمده است که آن دو دسته به میمون تبدیل شدند؛ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ ؛[۵] به آن‌ها امر کردیم که میمون بشوید؛ امر تکوینی الهی است و آن‌ها به میمون تبدیل شدند. در روایات آمده است که وقتی انسانی به صورت حیوان مسخ شود، سه روز بیشتر زنده نمی‌ماند. بنابراین این‌ها نیز پس از این‌که سه روز به صورت میمون در بین مردم زندگی کردند، مُردند.

عبرت‌گیری گروه‌های مختلف

در سوره بقره بعد از بیان مسخ این افراد جمله‌ای آمده است که در سوره اعراف نیست. می‌فرماید: فَجَعَلْنَاهَا نَکَالاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ ؛[۶] این مسخ تنبّهی برای معاصران و آیندگان آن‌ها بود. وقتی انسان می‌بیند که برادرش، پسرخاله‌اش، پسر عمه‌اش و بالاخره برخی از افرادی که تا دیروز با آن‌ها ارتباط داشته است، به صورت میمون درآمده‌اند، یک‌باره تکان می‌خورد و شوکی در او ایجاد می‌شود. چه‌بسا کسانی که این کار را نکرده بودند، اما نزدیک بود به آن‌ها ملحق شوند، وقتی وضعیت را دیدند دیگر به آن گناه آلوده نشدند. هم‌چنین وقتی برای کسانی که در آن زمان نبودند، این داستان نقل شود، تحت تأثیر واقع می‌شوند. هم‌چنین این ماجرا موجب تقویت روحیه اهل تقوا خواهد بود. گاهی انسان گناهی را مرتکب نمی‌شود، اما ممکن است اراده‌اش ضعیف باشد و اگر در اثر گرسنگی و فقر به او فشار بیاید، مبتلا شود. وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ؛ این جریان باعث شد که اراده اهل تقوا نیز تقویت شود و اصلاً فکر نزدیک‌شدن به این گناه را هم نکنند.

علت مسخ

بنی‌اسرائیل انحرافات و گناهان مختلفی مرتکب شدند که به برخی از آن‌ها در جلسات گذشته پرداختیم. گوساله‌پرست شدند؛ حتی آمدند از حضرت موسی تقاضای ساختن بت کردند؛ ولی خداوند به خاطر این گناهان آن‌ها را مسخ نکرد. اما این‌جا چطور شد که مسخ شدند؟ چرا این صید آن‌ها را به این عقوبت سنگین گرفتار کرد؟ با این‌که آن‌ها به صورت رسمی در روز شنبه صید نکردند؛ آب را به حوضچه‌ها باز کردند تا روز یکشنبه صید کنند. صید کردن در روز شنبه حرام بود، روان‌کردن آب به حوضچه‌ها که حرام نبود. دستوری نیز نبود که اگر همراه آب، ماهی به حوضچه‌ها آمد باید برگردانید. چرا این کاری که به ظاهر خلاف شرع بیّنی هم نبود، باعث مسخ آنان شد؟ تازه این مسخ فقط گریبان مرتکبان را نگرفت بلکه آن‌هایی که نهی از منکر نکردند نیز گرفتار شدند.

بازی با دین خدا، ممنوع!

پاسخ این است که خداوند فسق بیّن را تحمل می‌کند، حتی شرک را هم تحمل می‌کند و برای مشرکان زود عذاب نازل نمی‌کند، اما آن‌هایی را که می‌خواهند با دین خدا بازی کنند، تحمل نمی‌کند. خداوند هیچ‌کدام از مشرکانی که این همه جنایات کرده و جنگ‌ها علیه پیغمبر و مسلمانان به راه انداختند، مسخ نکرد. حتی آن‌ها را به عذابی فراگیر که همه هلاک شوند مبتلا نکرد. اما این‌ها آمدند و به زبان حال‌شان گفتند: خدایا تو گفتی نکن! اما کاری به سرت می‌آوریم که بگویی بکن و نتوانی بگویی نکن! آن قدر با دین تو بازی می‌کنیم که همان کاری که تو می‌خواهی نشود، بشود و حجتی نیز بر ما نداشته باشی! خداوند می‌خواست آن‌ها در روز شنبه به دنبال عبادت بروند و کار را تعطیل کنند، اما این‌ها همان کار دنیایی‌شان را کردند و رفتند چاله کندند و آب را روانه آن‌ها کردند تا ماهی‌ها به داخل آن بیایند و آن‌ها را حبس کنند.

حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا بعضی از کلاه شرعی‌هایی که ما در معاملات‌مان درست می‌کنیم از همین قبیل نیست؟ آیا بیان داستان اصحاب سبت هشداری برای ما مسلمان‌ها نیست که با دین خدا بازی نکنیم؟ وقتی اقتصاددانان درباره دلیل ورشکستگی گسترده مردم، گرانی و پایین آمدن سطح اقتصاد تحقیق می‌کنند، در آخر به همین سودهای کلان ربوی می‌رسند؛ کسانی به خیال این‌که درآمدهایی کسب کنند، سودهای کلان برای وام به بانک‌ها دادند، وقتی آن درآمدها حاصل نشد، در آن ماندند و کارخانه و سرمایه‌شان رفت و خودشان ورشکسته شدند. امروز در همه دنیا اختلاف طبقاتی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؛ یعنی همان‌طور که به تعداد سرمایه‌داران چند میلیارد دلاری افزوده می‌شود، فقرا نیز زیاد می‌شوند؛ فقرایی که در سطل خاکروبه به دنبال لقمه نانی می‌گردند. آن‌هایی که جرأت تحقیق درباره این مسائل را دارند، می‌گویند: ریشه همه این فسادهای اقتصادی رباخواری است. آن وقت ما کلاه شرعی می‌گذاریم و وام با ۳۰ درصد سود هم می‌دهیم و می‌خواهیم با یک جعبه سیگار یا یک سیر نبات مسئله را حل کنیم! توجه داشته باشیم که نباید با دین خدا بازی کرد.

گناه ترک نهی از منکر

نکته دوم این‌که اگرچه کسانی‌که در جامعه مرتکب گناه، به‌خصوص گناه‌های اجتماعی و علنی می‌شوند، خود مرتکب فساد می‌شوند و جامعه را به فساد می‌کشند، ولی تکلیف امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر از دیگران ساقط نمی‌شود. خداوند فقط صیدکننده‌های ماهی را مسخ نکرد، آن‌هایی که نهی از منکر نمی‌کردند نیز مسخ شدند. گناه فقط گناه‌های ایجابی و کارهایی که انجام می‌دهیم نیست؛ گاهی ترک نهی از منکر و امر به معروف، گناه بزرگ‌تری است و نزد خداوند سکوت کردن در مقابل بعضی از گناهان و مفاسد، از خود آن گناه عظیم‌تر و اهمیتش بیشتر است. ممکن است بگویید نهی از منکر اثر نمی‌کند؛ امتحان کرده‌ایم، نتیجه نداده است. پاسخ این است که ما چگونه برای کارهای شخصی‌مان به دنبال راه‌حل می‌رویم و راه چاره پیدا می‌کنیم؟ چگونه است که برای کارهای شخصی‌مان گروه و هیأت تشکیل می‌دهیم، برای نهی از منکر نیز همین کار را بکنیم. درست است که شما یک نفری نمی‌توانید جلوی همه مفاسد را بگیرید، اما اگر این کار به یک حرکت اجتماعی تبدیل شود و گروهی برای این کار ساخته شوند و مقداری از وقت‌شان را برای نهی از منکر صرف کنند، به نتیجه می‌رسند. این کار در اصفهان انجام شده و نتیجه داده است؛ عده‌ای تربیت شدند و در خیابان‌های بزرگ مثل چهار باغ به فاصله‌هایی می‌ایستادند و به کسانی که مرتکب گناهی می‌شدند فقط تذکر می‌دادند. شاید نفر اول فحش هم می‌شنید، ولی وقتی این تذکر به فاصله ده قدم به وسیله فرد دیگری تکرار می‌شد، پس از دو سه بار تکرار نتیجه داده و موجب تغییر وضعیت و خجالت طرف مقابل شده است.

خداوند با کسی رودربایستی ندارد!

بنی‌اسرائیل مردمی هستند که خداوند درباره آن‌ها می‌فرماید: انی فضّلتکم علی العالمین؛ من شما را بر همه جهانیان برتری دادم. خداوند در چند آیه به بیان این فضائل می‌پردازد، اما برخی از افراد همین قوم را به میمون تبدیل می‌کند. پیغمبرانی برای آن‌ها فرستاد که برای هیچ قومی نیامدند. پیامبرانی مثل حضرت ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و یوسف داشتند. تازه این‌ها پیامبرانی هستند که نامشان در قرآن است و ما از آن‌ها خبر داریم. بنی‌اسرائیل هزاران پیغمبر داشته‌اند که ما از آن‌ها خبر نداریم. خداوند برای هیچ قومی این همه پیغمبر و مربی نفرستاد، اما وقتی که شیطنت می‌کنند و رودرروی خدا می‌ایستند، آن‌ها را به بوزینگانی پست و رانده شده تبدیل می‌نماید. خداوند با کسی رودربایستی ندارد. از امام باقر سلام‌الله‌علیه نقل شده است که لیس بین الله و بین احدٍ قرابة؛ خداوند با هیچکس خویشاوندی ندارد.

خداوند در کل عالم هستی، مخلوقی مثل پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله ندارد، اما حتی به ایشان چنین می‌گوید: لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلاً * إِذاً لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا .[۷] در بعضی از روایات در تفسیر این آیه آمده است که عده‌ای نزد پیامبر آمدند و پیشنهاد کردند که به این شرط که سجده را از ما برداری، مسلمان می‌شویم. به این مناسبت این آیه نازل شد؛ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلاً؛ نزدیک بود که کمی به نظر آن‌ها تمایل پیدا کنی. می‌دانی که اگر این کار را می‌کردی چه می‌شد؟ إِذاً لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا؛ دیگر حساب تو از ما جدا می‌شد و در مقابل ما هیچکس از تو حمایت نمی‌کرد. حتی شمای پیامبر حق نداری که ذره‌ای از حکم خدا کوتاه بیایی. قانون خدا ناموس خداست و تجاوز به حکم خدا و بازی کردن با دین خدا، تجاوز به ناموس اوست و خداوند این را تحمل نمی‌کند. البته عذاب‌ها متناسب با شرایط زمانی و مکانی است و خداوند همه را به یک صورت عذاب نمی‌کند. درباره بنی‌اسرائیل دیدیم که آن‌ها گرفتار انواع و اقسام عذاب‌ها شدند که یکی از زشت‌ترین و رسواکننده‌ترین آن‌ها عذاب مسخ بود.

در این داستان‌ها از این نکته‌ها بسیار وجود دارد که اگر دقت کنیم برای زندگی فردی‌، اجتماعی و صنفی‌مان بسیار مفید است. متأسفانه ما وقتی هم که قرآن می‌خوانیم کمتر به این مضامین می‌پردازیم، کمتر تدبر می‌کنیم و کمتر از آن پند می‌گیریم. امیدواریم خدای متعال پرده‌های غفلت را از دل‌های ما بردارد و به برکت این ماه شریف دل‌های ما را روشن کند و به ما توفیق دهد آلودگی‌ها را از خود بزداییم و در مسیری قدم برداریم که خدا راضی باشد و مشمول دعاهای آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار بگیریم.

[۱]. نساء، ۱۶۰.

[۲]. آل عمران، ۵۰.

[۳]. اعراف، ۱۶۳

[۴]. اعراف، ۱۶۵.

[۵]. بقره، ۶۵.

[۶]. بقره، ۶۶.

[۷]. اعراف، ۷۴-۷۵.

کد خبر 5769888 فاطمه علی آبادی

منبع: مهر

کلیدواژه: مقام معظم رهبری شورای نگهبان یهودیان قرآن کریم قرآن بنی اسرائیل آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری اصفهان آیت الله مصباح یزدی قرآن کریم علامه طباطبایی قرآن فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران علوم انسانی اسلامی فلسطین نهج البلاغه روز جهانی فلسفه حوزه علمیه آیت الله مصباح یزدی سازمان دارالقرآن الکریم هیات مذهبی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بنی اسرائیل نهی از منکر روز شنبه آن هایی برای آن ها دین خدا خدا بازی گودال ها ماهی ها عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۰۲۵۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم

بیشترین روایاتی که در ارتباط با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده از امام صادق(ع) است که در مناسبت‌های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی‌نظیری را برای شهر قم بیان کرده‌اند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهر مقدس قم از شهرهایی است که از صدر اسلام مورد توجه معصومین علیهم السلام بوده و روایات فراوانی از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) گرفت تا امام هادی و امام عسکری علیهما السلام راجع به شهر مقدس قم و ویژگی‌های آن بیان شده که این شهر را به مقصدی برای مهاجرت اصحاب و یاران اهل بیت تبدیل کرده و اهل آن را مورد تحسین و تمجید قرار داده اند.

بیشترین روایاتی که در رابطه با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده است از امام صادق علیه السلام است که در مناسبت های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی نظیری را برای شهر قم بیان کرده اند به صورتی که شهر قم را شهر منتخب خداوند و حرم اهل بیت، پناهگاه فاطمیون و محل امن شیعیان دانسته و ضمن تشویق مؤمنان به مهاجرت به قم اهل قم را مردمی نجیب، عالم، دیندار، پیکارجوی در راه خدا و یاوران امام عصر(عج) معرفی کرده اند.

این نوشته به 19 روایت از امام صادق(ع) و به برخی از ویژگی های این شهر مقدس از نگاه امام صادق علیه السلام می پردازیم.

1. قم حرم اهل البیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لِلَّهِ حَرَماً وَهُوَ مَکةَ، وَانَ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدینَةُ، وَانَّ لِامیرِالْمُؤْمِنینَ حَرَماً وَهُوَ الْکوفَةُ، وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادی تُسَمّی فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قالَ الرَّاوی: وَکانَ هذا الْکلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ یولَدَ الْکاظِمُ علیه السلام؛ خداوند حرمی دارد که مکه است، و برای پیامبر صلی الله علیه و آله هم حرمی است و آن مدینه است، حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه و حرم ما اهل البیت شهر قم است. بزودی در قم، زنی از فرزندان من به نام فاطمه دفن می شود که هر کس مرقد او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می گردد. راوی گوید: امام صادق علیه السلام این سخن را قبل از تولّد امام کاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیان کرد». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 41)

2. قم مدفن شفیعه شیعیان

امام صادق علیه السلام فرمود: «تُقْبَضُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدی اسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی، وَتَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛ در شهر قم زنی از فرزندان من رحلت می کند که نام او فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است، و تمام شیعیان من (که شایسته شفاعت باشند) با شفاعت این خانم وارد بهشت می شوند». (بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 59)

3. قم و زائران بهشتی

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ زِیارَتَها تَعْدِلُ الْجَنَّةَ؛ بی شک (ثواب) زیارت مرقد حضرت معصومه علیها السلام برابر با بهشت است». (بحارالانوار ج 48، ص 317)

4. قم منتخب خدا

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ اخْتارَ مِنْ جَمیعِ الْبِلادِ کوفَةَ وَ قُمْ وَ تِفْلیسَ؛ خداوند ازمیان تمام شهرها، کوفه، قم و تفلیس را برگزیده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 25)

5. قم حجّت خدا بر همه دنیا

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ احْتَجَّ بِالْکوفَةِ عَلی سائِرِ الْبِلادِ، وَبِالْمُؤْمِنینَ مِنْ اهْلِها عَلی غَیرِهِمْ مِنْ اهْلِ الْبِلادِ، وَاحْتَجّ بِبَلْدَةِ قُمْ عَلی سایرِ الْبِلادِ وَبِأَهْلِها عَلی جَمیعِ اهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنّ وَالْإنْسِ، وَلَمْ یدَعِ اللَّهُ قُم وَاهْلَه مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَفَّقَهُمْ وَایدَهُمْ.. وَسَیأْتی زَمانٌ تَکون بَلْدَةُ قُمْ وَاهْلُها حُجَّةً عَلَی الْخَلائِقِ وَذلِک فی زَمانِ غیبَةِ قائِمِنا علیه السلام الی ظُهُورِهِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَانَ الْمَلائِکةَ لَتَدْفَعُ الْبَلایا عَنْ قُمْ وَاهْلِهِ، وَما قَصَدَهُ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا قَصَمَهُ قاصِمُ الْجَبَّارینَ؛ خداوند کوفه را بر دیگر شهرها، و مؤمنین آن را بر مؤمنان سایر سرزمینها حجّت قرار داد و شهر قم را بر سایر شهرها و مردم آن را بر همه اهالی شرق و غرب عالم، از جن و انس، حجّت قرارداد. خداوند شهر قم و مردم آن را مستضعف و ناتوان رها نکرده، بلکه به آنان توفیق داده و آنها را تأیید کرده است. روزگاری خواهد آمد که شهر قم و مردمان آن بر دیگر مردمان حجت باشند. آن روزگار در زمان غیبت قائم ماست تا زمان ظهورش. اگر چنین نبود زمین، اهل خود را در کامش فرو می برد. فرشتگان بلایا را از قم و مردم قم دور می کنند. هیچ ستمگری قصد بدی نسبت به آنان نکند، مگر آن که درهم شکننده ستمگران او را در هم شکند». ( بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 22)

6. قم معدن علم و دانش

امام صادق علیه السلام فرمود: «سَتَخْلُو کوفَةُ مِنَ الْمُؤمِنِینَ، وَیأْزِرُ عَنْهَا الْعِلْمُ کما تَأْزِرُ الْحَیةُ فی جُحْرِها، ثُمَّ یظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یقالُ لَها قُمْ، وَتَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَالْفَضْلِ، حَتّی لایبْقی فی الْارْضِ مُسْتَضْعَفٌ فی الدّینِ حَتّی الْمُخَدَّراتِ فِی الْحِجالِ، وَذلِک عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قائِمِنا، فَیجْعَلُ اللَّهُ قُمْ وَاهْلَهُ قائِمینَ مَقامَ الْحُجَّةِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَلَمْ یبْقَ فی الْارْضِ حُجَّةٌ، فَیفیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ الی سایرِ الْبِلادِ فی الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، فَیتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقَ حَتّی لایبْقی احَدٌ عَلَی الْارْضِ لَمْ یبْلُغْ الَیهِ الدّینُ وَالْعِلْمُ، ثُمَّ یظْهَرُ الْقائِمُ علیه السلام؛ بزودی کوفه از مؤمنان تهی خواهد گشت و علم و دانش از آن رخت برخواهد بست، همانند ماری که در لانه اش پنهان شود. آن گاه علم و دانش در شهری به نام قم آشکار خواهد شد. این شهر معدن دانش و فضیلت خواهد شد تا آنجا که بر روی کره زمین کسی نمی ماند که در دین ضعیف و ناتوان باشد، حتّی زنان پرده نشین؛ و این امر نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد؛ خداوند قم و مردم آن را جانشینان حضرت حجّت قرار می دهد. اگر چنین نبود بی شک زمین اهل خود را می بلعید و در روی زمین حجتی باقی نمی ماند. علم و دانش از این شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم سرازیر می شود و بدین سان حجّت خدا بر بندگانش تمام می شود، تا آنجا که در کره خاکی کسی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد؛ سپس حضرت مهدی علیه السلام ظهور می کند». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 23)

7. قم کانون شیعیان

عبدالله بن سنان روایت مفصّلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده، که در بخشی از آن آمده است «وَ هُوَ مَعْدِنُ شیعَتِنا؛ قم کانون شیعیان ماست».  (بحارالانوار، ج 60، ص 212، ح 20)

8. قم پناه مؤمنان در فتنه ها

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها؛ هنگامی که فتنه ها همه شهرها را فرا بگیرد به قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از قم دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 26)

9. سلام و برکات خدا بر قم

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لَعَلی قُمْ مَلِکاً رَفْرَفَ عَلَیها بِجَناحَیهِ لایریدُها جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا اذابَهُ اللَّهُ کذَوبِ الْمِلْحِ فی الْماءِ، ثُمَّ اشارَ الی عیسَی بْنِ عَبْدِاللَّهِ فَقالَ: سَلامُ اللَّهِ عَلی اهْلِ قُمْ. یسْقَی اللَّهُ بِلادَهُمُ الْغَیثَ، وَینْزِلُ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْبَرَکاتِ، وَیبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ، هُمْ اهْلُ رُکوعٍ وَسُجُودٍ وَقِیامٍ وَقُعُودٍ، هُمُ الْفُقَهاءُ الْعُلَماءُ الْفُهَماءُ، هُمْ اهْلُ الدّرایةِ وَالرّوایةِ وَحُسْنِ الْعِبادَةِ؛ برفراز قم فرشته ای پیوسته بال و پر می زند. هیچ ستمگری تصمیم سوئی در مورد قم نمی گیرد مگر این که خداوند او را (به وسیله آن فرشته) نابود می کند، همانگونه که نمک در آب حل می شود. حضرت سپس از عیسی بن عبدالله قمی یاد کرد و فرمود: سلام و درود خدا بر اهل قم. محلی که خداوند آن را با آب باران سیراب می کند، و برکاتش را بر اهل آن نازل می نماید، و گناهان و خطاهای آنان را تبدیل به حسنه می کند. آنان اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند. آنها هستند فقها و علما و خردمندان. آنان اهل روایت و درایت و عبادت نیکو هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 46)

10. خاک قم مقدّس است

امام صادق علیه السلام فرمودند: «تُرْبَةُ قُمْ مُقَدَّسَةٌ وَاهْلُها مِنَّا وَنَحْنُ مِنْهُمْ، لایریدُهُمْ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا عُجّلَتْ عُقُوبَتُهُ مالَمْ یخُونُوا اخْوانَهُمْ فَاذا فَعَلُوا ذلِک سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ جَبابِرَةَ سُوءٍ! اما انَّهُمْ انْصارُ قائِمِنا وَدُعاةُ حِقّنا. ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ الَی السَّماءِ وَقالَ: اللَّهُمَّ اعْصِمْهُمْ مِنْ کلّ فِتْنَةٍ وَنَجّهِمْ مِنْ کلّ هَلَکةٍ؛ خاک قم مقدّس است، ومردم قم از ما، و ما از آنها هستیم. هر ظالم ستمگری نسبت به قم نظر سویی داشته باشد خداوند در مجازاتش تعجیل می کند. این ویژگی ها برای اهل قم تا زمانی است که نسبت به یکدیگر خیانت نکنند. اگر چنین کنند خداوند حاکمان ستمگری را بر آنها مسلّط می کند. آگاه باشید که یاران حضرت مهدی علیه السلام و دعوت کنندگان به حقّ ما، قمی ها هستند. سپس حضرت سر به آسمان بلند کرد و این گونه در حق اهل قم دعا کرد: خدایا! آنها را از هرفتنه ای حفظ کن و از هر هلاکت و نابودی مصون بدار». (بحارالانوار، ج 60، ص 218، ح 49)

11. قم پناهگاه فاطمیون و محل راحتی مؤمنان

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا اصابَتْکمْ بَلِیةٌ وَعَناءٌ فَعَلَیکمْ بِقُمْ. فَانَّهُ مَأْوی الْفاطِمِیینَ، وَمُسْتَراحُ الْمُؤْمِنینَ. وَسَیأتی زَمانٌ ینْفَرُ اوْلِیائُنا وَمُحِبُّونا عَنَّا وَیبْعُدُونَ مِنّا، وَذلِک مَصْلَحَةٌ لَهُمْ لِکیلا یعْرَفُوا بِوِلایتِنا، وَیحْقِنُوا بِذلِک دِمائَهُمْ وَامْوالَهُمْ. وَما ارادَ احَدٌ بِقُمْ وَأَهْلِه سُوءاً الّا اذَلَّهُ اللَّهُ وَابْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ؛ هر زمان بلاها و نگرانی ها شما را فراگرفت به قم پناه ببرید. زیرا قم پناهگاه فاطمیین و محل راحتی مؤمنان است. و زمانی خواهد آمد که اولیاء و دوستان ما از ما دور می شوند و از شهرهای ما کوچ می کنند، و این کار به مصلحت آنان است، برای این که به ولایت ما شناخته نشوند، و جان و مال خود را حفظ کنند و هر کس به قم و اهل قم نظر بدی کند خداوند او را ذلیل کرده و از رحمتش دور می سازد». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 32)

12. قم مأمن شیعیان

جماعتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمودند: «اذا عَمَّتِ الْبَلایا فَالْامْنُ فی کوفَةِ وَنَواحیها مِنَ السَّوادِ وَقُمْ مِنَ الْجَبَلِ وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ؛ هنگامی که بلا فراگیر شود امنیت در کوفه و اطراف آن در عراق، و قم در منطقه جبل (ایران) خواهد بود و قم محل خوبی برای افراد خائف و سرگردان است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 28)

13. دفع بلا از قم

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا فَقَدَ الْامْنُ مِنَ الْعِبادِ، وَرَکبَ النَّاسُ عَلَی الْخُیولِ، وَاعْتَزَلُوا النّساءَ وَالطّیبَ، فَالْهَرْبُ الْهَرْبُ عَنْ جَوارِهِمْ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداک: الی اینَ؟ قالَ: الی الْکوفَةِ وَنَواحیها، اوْ الی قُمْ وَحَوالیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما؛ هنگامی که امنیت از میان مردم رخت بربست، و مردم سوار بر مرکب های جنگی شده، و از همسران خویش و بوی خوش فاصله گرفتند، از آنها فرار کنید. راوی می گوید عرض کردم: فدایت گردم به کجا فرار کنیم؟ فرمود: به سمت کوفه و حوالی آن، یا قم و نواحی آن، زیرا بلا از این دو شهر دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 29)

14. قم مرکز شیعیان و موالیان ائمّه اطهار علیهم السلام

سلیمان بن صالح می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که از فتنه های بنی عبّاس و مشکلاتی که از سوی آنها دامنگیر مردم شده بود سخن به میان آمد، عرض کردم: فدایت گردم، در چنین زمانی مردم به کجا پناه ببرند؟ فرمود: «الی الْکوفَةِ وَحَوالیها وَالی قُمْ وَنَواحیها، ثُمَّ قالَ: فی قُمْ شیعَتُنا وَمَوالینا؛ به کوفه و حوالی آن و قم و اطراف آن پناه ببرید. سپس فرمود: شیعیان و موالیان ما در قم هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35)

15. اهل قم یاران امام زمان(عج)

امام صادق علیه السلام خطاب به عفان بصری فرمود: «آیا می دانی چرا قم را قم نامیده اند؟ گفت: خدا و رسولش و شما بهتر می دانید. فرمود: «انَّما سُمّی قُمْ لِانَّ اهْلَهُ یجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ، وَیقُومُونَ مَعَهُ وَیسْتَقیمُونَ عَلَیهِ وَینْصُرُونَهُ؛ از آن جهت قم را قم نامیده اند که مردم آن بر گرد قائم آل محمّد صلوات الله علیه اجتماع نموده، و همراه او قیام می کنند، و در راه او پایداری می ورزند، و به یاریش بر می خیزند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 38)

16. اهل قم بندگان پیکارجوی خدا

یکی از راویان حدیث می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که این آیه شریفه قرائت شد: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیهِمْ عِبَاداً لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْداً مَّفْعُولًا؛ هنگامى که نخستین وعده فرامى‏رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما بر مى‏انگیزم( تا شما را سخت درهم کوبند، حتى براى به دست آوردن مجرمان) خانه‏ها را جستجو مى‏کنند، و این وعده‏اى است قطعى» سوره اسراء، آیه 5

سؤال کردم این افراد چه کسانی هستند؟ امام سه مرتبه فرمود: به خدا قسم آنها قمی ها هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 40)

17. اهل قم یاوران اهل بیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ خُراسانَ اعْلامُنا، وَاهْلُ قُمْ انْصارُنا؛ مردم خراسان اعلام و نشانه های ما، و اهالی قم یاوران ما هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 30)

18. اهل قم آمرزیده شده اند

امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ قُمْ مَغْفُورٌ لَهُمْ؛ غفران الهی برای اهل قم است». (بحارالانوار، ج 60 ، ص 218، ح 48)

19. تصریح بر نجیب بودن اهل قم

ابان بن عثمان می گوید: عمران بن عبدالله قمی وارد بر امام صادق علیه السلام شد. حضرت خطاب به او فرمود: «کیفَ انْتَ؟ وَکیفَ وُلْدُک؟ وَکیفَ اهْلُک؟ وَکیفَ بَنُو عَمّک؟ وَکیفَ اهْلُ بَیتِک؟ ثُمَّ حَدَّثَهُ مَلِیاً. فَلَمَّا خَرَجَ قیل لِابی عَبْداللَّهِ علیه السلام: مَنْ هذا؟ قالَ: نَجیبُ قُومِ النُّجَباءِ، ما نَصَبَ لَهُمْ جَبَّارٌ الّا قَصَمَهُ اللَّهُ؛ حالت چطور است؟ فرزندانت چطورند؟ عموزادگانت چطورند؟ اهل بیت تو چگونه اند؟ سپس برای مدّتی طولانی با او سخن گفت. هنگامی که عمران از خدمت امام مرخص شد، کسی پرسید: این آقا (که اینقدر مورد احترام شما قرار گرفت) چه کسی بود؟ فرمود: فرد نجیبی از قوم نجباء (مردم قم) بود. مردمی که هرگاه ستمگری قصد بدی نسبت به آنها کند، خداوند او را درهم می شکند». (بحارالانوار، ج 60، ص 211، ح 19)

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ساخت 55 کلاس درس در شهرستان اشنویه
  • سالن چند منظوره ورزشی در سنگان اشنویه احداث میشود
  • پیکر شهید «جلال اعتماد» در قروه تشییع شد
  • هر کسی لیاقت شغل بزرگ و مقدس معلمی را ندارد
  • یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم
  • نقش مهم معلمان در تعلیم و تربیت
  • هم اندیشی بین المللی اصحاب ادیان و مساله غزه برگزار می شود
  • ۵۳ نکته از نامه‌ای برای زندگی
  • غیرمسلمانان به کشتار مردم غزه اعتراض کرده اند ولی خبری از اعتراض در بلاد اسلامی نیست
  • ضرورت برخورد جدی با شرب خبر در جامعه